هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر خودتنظیمی و مشاهده الگوی مبتدی در یادگیری زمانبندی نسبی و مطلق بود .45 دانشجوی پسر راست دست به طور تصادفی در 2 گروه تجربی (خودتنظیم- مبتدی، جفت شده- مبتدی) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. از آزمودنیها خواسته شده بود تا یک تکلیف زمانبندی متوالی را در طی یک فرایند چهار مرحلهای اجرا کنند. در مرحله پیش آزمون 20 کوشش و در اکتساب 60 کوشش و در یادداری و انتقال 10 دقیقه و 24 ساعت،20 کوشش انجام شد. نتایج تجزیه و تحلیل دادههای هر دو آزمون یادداری و انتقال نشان داد که هر دو گروه تجربی هم به لحاظ زمانبندی مطلق و هم زمانبندی نسبی از گروه کنترل بهتر بودند. این نتایج حاکی از آنست که تمرین، صرف نظر از نوع آن، منجر به یادگیری مهارت مورد نظر شده است. علاوه بر این، تفاوت معناداری بین دو گروه تجربی در فاکتور زمانبندی نسبی و مطلق در آزمون یادداری و انتقال مشاهده نشد. این نتایج بیان میکند که مشاهده الگوی مبتدی عامل تاثیرگذاری در یادگیری مهارت حرکتی به حساب میآید حال آنکه عامل خودتنظیمی در این تحقیق تاثیرگذار نبوده است. در کل نتایج تحقیق حاضر پیشنهاد می کند خود تنظیمی صرفاً در زمان ارائه الگوی مبتدی نمی تواند بر یادگیری اثر گذار باشد.